روی "رانت" قدم گذاشتیم!

ساخت وبلاگ

به اتفاق چند دوست و آشنا یک شرکت خصوصی تاسیس می کنید. هدفتان این است که با حل گوشه ای از مشکلات مردم، لقمه بخور و نمیری نصیب خود و خانواده محترم نمایید.

متاسفانه، راه انجام کار دشوارتر از آنکه گمان می کردید است و سنگ ها و سنگواره هایی که دولتی ها بر سر راهتان قرار می دهند، موجب می شود که بارها و بارها فریاد و فغان " از طلا گشتن پشیمان گشته ایم      مرحمت فرموده ما را مس کنید" بر زبانتان بیاید.

وقتی هر راه درستی را انتخاب کرده و به جواب درخور و شایسته نمی رسید، خیر خواهی پیدا شده و شما را مطلع اینکه " اگر در دولت یک نفر را بشناسید مشکتان حل(شاید هم منحل!) می شود" می نماید.

موضوع قطعا فقط به شرکت های خصوصی مربوط نمی شود و حتی مکانیک ها و نانوایی ها خوب می دانند که شناخت یک آدم دولتی، بخوبی هر چه تمامتر شرایط پخت ساده نان یا تعمیر راحت ماشین را فراهم می سازد.

در کمال شوربختی، همه ما دوست و اشنای دولتی، که در مواقع مقتضی به دادمان رسیده و گره ای از کارمان بگشاید، نداریم. در این باب، آینده نوید بخشی هم انتظارمان را نمی کشد و نمی توانیم کارهای بزرگ موجود در مغزهای کوچکمان( که اصلا هم زنگ زده نیستند) را روی پایه وعده کوچک سازی دولت استوار گردانیم!

با این حساب، شاید تنها چاره کار این باشد که با دولتی شدن یا شبه دولتی گردیدن، نه فقط مشکلات پیش روی خود را حل شده ببینیم، بلکه با ممانعت از گسترش ساختمان سازی کاری کنیم که نان دوست و آشنا و قریبه( با غریبه اشتباه نشود!) بیش از این آجر نشود.

لذا،  هر چند ممکن است خنده دار و مسخره به نظر برسد، اما واقعیت جز این نیست که امروزه شمار کثیری از آن هایی که انتخابات شورایاری را جدی گرفته، اما در عوض رای دهندگان در زمره رای گیرندگان در آمده اند، تنها با فکر اینکه پخت نان را برای خود آسان ساخته و یا خیری به تعمیرگاه دوست و آشنا برسانند، دست به تبلیغات گسترده زده و در این میان روی مال و منال و دارایی های زبان بسته دوست و آشنا نیز حسابی ویژه باز کرده اند!!!؟

در این یادداشت، منظور از دولت، دولت و ارگان ها، نهادها،سازمان ها و اداراتی که دولت هوایشان را دارد می باشد.

منتشر شده در سایت فرارو

دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 91 تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 ساعت: 13:26