از "برنارد شاو" تا "شفیعی کدکنی"!

ساخت وبلاگ

دیروز مادر به افتخار دیدار استاد شفیعی کد کنی، بطور تصادفی، نائل شده بودند.

ایشان ماجرا را اینطور شرح دادند که در هنگام پیاده روی معمول، کسی را دیده بودند که قیافه شان به شدت آشنا به نظر می رسید.

کلی به مغزشان فشار آورده و چون توفیقی به دست نیاورده بودند، از یکی از همراهان "آشنا" نام استاد را پرسیده بودند.

"همراه"، محترمانه، نام استاد را بر زبان آورده بودند و بعد هم با مادر نزد ایشان رفته و در کمال ادب و متانت "شفیعی کد کنی" را به والده معرفی کرده بودند.

ماجرا را که شنیدم یاد آدم های بی اصل و نسبی افتادم که بی آنکه هنر چندانی داشته باشند، به زور پول یا پارتی و یا هر دو، بی آنکه اسباب بزرگی فراهم آورده باشند بر جای بزرگان تکیه می زنند!

خدا نکند کسی یکی از این آدم ها را در جایی ببیند و نشناسد، زیرا نگاه تحقیر آمیز آن ها با کلام آزارنده "نشناختی!؟" همنشین شده و گره می خورد و باعث می گردد تا مدت ها فکر و خیال "عجب گیجی هستم" دست از سر "فرد معمولی" بر ندارد!

خوب است که گاهی آدم معمولی ها از پس "از ما بهتران" بر می آیند، زیرا در غیر اینصورت بعید نبود تازه به دوران رسیده ها پیامبری را هم برای خود کم دیده و ادعای خدایی نمایند.

در این رابطه، یکی از دوستان خانوادگی حکایت جالبی را تعریف می کرد:

به .... که از دوستان صمیمی بود زنگ زدم تا ریاست وی را تبریک عرض نمایم.

نشناخت، یا خود را به نشناختن زد، و به مجرد شنیدن صدای من، "جنابعالی!؟" را بر زبان آورد.

عصبانی شده و با ادای "زهر مار و جنابعالی! حالا دیگر من شدم جنابعالی!؟" گوشی را قطع کردم.

می گویند یکبار "برناردشاو"، نمایشنامه نویس شهیر ایرلندی، با کودک خردسالی در میهمانی برخورد می کند.

او مهربانانه با کودک دست داده و اظهار می دارد که کودک در بزرگسالی می تواند به دوستان خود پز اینکه زمانی با برنارد شاو دست داده را بدهد.

خود برنارد شاو از این اظهار نظر خود به خنده افتاده و می گوید: "البته شاید در اینصورت دوستان تو بگویند حالا این برنارد شاو که با تو دست داده اصلا کی هست؟"

پ ن: یک بار که در شرکت از برنارد شاو حرف می زدم یکی از همکاران پرسید: "برنارد شاه، شاه کجا بوده است؟"

+ نوشته شده در شنبه یکم مهر ۱۴۰۲ ساعت 20:8 توسط محمد ماکویی  | 

دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 12:47