"تولید مثل" یا "تربیت"!؟

ساخت وبلاگ

بزرگی عبارتی در مایه های "بچه هایتان را تربیت کنید، زیرا تولید مثل را هر جانوری بلد است!" را راهی چشم ها و گوش های مردم عادی نموده است.

یکی از بستگان، با ایرانیزه کردن عبارت فوق، بر تعلیم و تربیت ایرانی ایراد اساسی وارد ساخته است:

" منتهای هنر پدر و مادر ایرانی این است که یک موجود بدبخت توسری خور مفلوک، عین خودشان، تحویل اجتماع بدهند و اسم کار خودشان را تربیت بگذارند!"

پدر، خدابیامرز، معتقد بود که بچه ها باید بهتر از پدر و مادرشان بار بیایند، زیرا در غیر اینصورت جامعه پیشرفت نخواهد کرد.

همه عبارات بالا، دست، کم تا اندازه ای صحیح هستند، اما سوال اینجاست که آیا پدر و مادرها می توانند موجوداتی بهتر از خود تحویل اجتماع دهند.

متاسفانه، این کار چندان ساده نیست، زیرا آن ها برای تربیت بچه ها مجبورند ایشان را حرف گوش کن بار بیاورند و این امر تنها در هنگامی که اقتداری خدشه ناپذیر داشته باشند، صورت واقعیت به خود می گیرد.

به عبارت دیگر، درست است که پدر و مادر بیسواد می توانند بچه را مجاب جدی گرفتن درس و مشق، برای به جایی رسیدن، کرده و در پاسخ "چرا خودتان درس نخواندید؟"،" ما امکانات شما را نداشتیم" بگویند، اما، واقعا، آن ها قادرند در حالی که به تمامی دور و بری ها و دور از بری ها دروغ تحویل می دهند، از بچه ها راستش را بخواهند و دلیل دروغگو بار آمدن خود را نیز نبود امکانات، در گذشته، معرفی نمایند.

جالب این است که برخی پدر و مادرها برای اینکه بتوانند خود را صادق نشان دهند "به من راستش را بگو" یا "بچه ها باید همیشه با پدر و مادر صادق باشند" را جایگزین "هرگز دروغ نگو" نموده و متوجه این نیستند که بچه هایی که شاهد مکالمه بابا و مامان با بابابزرگ و مامان بزرگ هستند خوب می دانند که پدر و مادر همواره راستش را به بابا بزرگ و مامان بزرگ نمی گویند.

بسیاری کشورها، جهت حل چنین مسائلی، بار تربیتی را از دوش والدین برداشته و آن را کلا بر دوش معلمین و آموزگاران گرامی گذاشته اند. خوبی این کار این است که چون معلمین و آموزگاران گرامی بیست و چهار ساعته در اختیار دانش آموزان نیستند، خطاهای کوچک آن ها به اندازه بابا و مامان ها در تیررس بچه ها قرار نگرفته و تربیت آن ها را دستخوش خود نمی نمایند.

از این گذشته، چون معلم و آموزگار را می توان انتخاب و تعویض کرد( پدر و مادر انتخابی نیستند و تعویض آن ها نیز، حتی در کشورهای پیشرفته، به سختی صورت می گیرد)، این امکان کاملا وجود دارد که با مشاهده رفتار و اخلاق ناشایست بچه ها، آن ها را سر کلاس دیگر نشانیده و یا، بهتر، برای آموزگار شغلی  مناسبتر! در نظر گرفت.

یک نکته مهم دیگر که تعلیم و تربیت مدرسه ای را مهمتر از تعلیم و تربیت خانوادگی می نماید این است که حتی اگر قرار باشد بابا و مامان ها انتخاب گردند، گزینش یک بابا و مامان به ازای هر بچه، کاری به مراتب دشوارتر از این است که در ازای هر بیست بچه، شاید هم بیشتر، به انتخاب "تنها یک معلم" دست بزنیم. غیر از این است!؟

دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 2 بهمن 1398 ساعت: 12:46