بدهی سلبریتی ها به صدا و سیما؟!

ساخت وبلاگ

روزنامه محترم کیهان به شدت به سلبریتی های صدا و سیمایی رد شده از مرز تاخته و ایشان را وفق ضرب المثل "نمک خوردن و نمکدان شکستن" شایان شماتت و سرزنش دانسته است.

حرف حساب این روزنامه محترم هم این بوده که همه این سلبریتی ها دار و ندار خود(منظور شهرت و محبوبیت و اوضاع خوب زندگی است) را از صدا و سیما دارند و روی این حساب نه تنها باید جلو دوربین حرمت صدا و سیما راحفظ کنند، بلکه در زندگی شخصی و خانوادگی خود و وقتی برای سفر چند روزه از مرز خارج می شوند هم باید دوربین مخفی صدا و سیما را ناظر بر اعمال خود ببینند.

حرف کیهان خیلی بیراه نیست، اما می توان در عوض یک ضرب المثل بامزه از یک سوال خوشمزه استفاده نموده و به تاسی از "اول مرغ بوجود آمده یا تخم مرغ؟" این پرسش که سلبریتی ها مدیون و بدهکار صدا و سیما هستند یا بر عکس این واقعه پذیرفتنی است را مطرح نمود.

البته دیدگاه کیهان قطعا خاص این روزنامه محترم نیست و در بسیاری از بنگاه های اقتصادی نظیر این ایده را می توان مشاهده نمود.

در این باب نگارنده خوب به خاطر دارد که مدیر عامل یک شرکت معتبر ترجیح می داد در بدو استخدام از پرسنل ناکارآمد و ناآزموده استفاده کرده و به مدد تعلیم و تربیت صحیح آن ها را جوری که با اهداف سازمانی سازگار باشند بار بیاورد.

نظر به اینکه در هنگام استخدام ناشی ها بیش از کارآمدها مورد پسند قرار می گرفتند درآمد بچه های شرکت کم بود و روی این حساب بیشتر آن ها با کار یاد گرفتن ترجیح می دادند که جای دیگری برای کار پیدا کنند.

اینجا بود که مدیر خوش استقبال به شدت بد بدرقه می گشت و با بیاناتی در مایه های "زیر بال و پر گرفتیمت" و " آن موقع که تو به ما احتیاج داشتی هوایت را داشتیم تا موقعی که ما به تو محتاجیم تنهایمان نگذاری" سعی می کرد ندای وجدان نمک دان شکن ها را به یاری گرفته و مانع از استعفا و خروج دارندگان زندگی "بخور و نمیر"(که بعضی به طنز آن را نخور و بمیر می گفتند) گردد.

قطعا مشکل این نحوه برخورد به اولویت دادن اخلاق بر اقتصاد بر نمی گردد، زیرا از لحاظ اخلاقی هم صحیح نیست که جناب مدیر خودش با خودش قرار بگذارد و آنی که قرار است بعدها تاوان این قرار و مدارها را بدهد را در جریان قرار ندهد!

داستان صدا و سیما هم همین است و همانگونه که به کسی که یک عمر در سریال های تلویزیونی بازی کرده است نمی توان "حق نداری در سینما بازی کنی" گفت، صدا و سیما محق نیست به مجریان و نقش آفرینان خود بگوید(با توصیه کند فرق دارد) که در زندگی شخصی و خانوادگی و در خارج از مرزهای کشور هم باید وفق دستورالعمل های توصیه شده(اینجا توصیه حکم تعارف را دارد) عمل نمایند.

آن هایی که با نظر نگارنده مخالف بوده و دلیل مخالفت خود را "اگر بدانی چقدر درآمد دارند!؟" می گیرند، ضمن اینکه قادرند پیگیر ماجرای "قهوه تلخ" مهران مدیری باشند می توانند داستان آموزنده زیر، که رابطه دارایی و دانایی را نشان می دهد و می توان از آن به رابطه حقوق دریافتی و انتظارات نیز پی برد، را کاملا مورد توجه قرار دهند:

بزرگمهر کتابدار انوشیروان بود. آن زمان ها کتابداران همانند کتابداران این روزها نبودند و وظیفه داشتند به سوالات آن هایی که به کتابخانه می آمدند نیز پاسخ مقتضی و شایسته بدهند.

یکبار کسی از بزرگمهر سوالی می کند و بزرگمهر در جواب "نمی دانم" را بر زبان می آورد.

پرسشگر با کمال عصبانیت "اما پادشاه به شما پول می دهد که بدانید" گفته و جواب هوشمندانه بزرگمهر را دشت می کند:

"شاه در ازای چیزهایی که می دانم به من پول می دهد، زیرا اگر قرار بود در ازای چیزهایی که نمی دانم پول بدهد کل خزانه این مملکت نیز جواب نادانسته های من را نمی داد!"

دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 13 تير 1398 ساعت: 13:08