مثل اینشتن یا مثل چاپلین؟!

ساخت وبلاگ

روزی اینشتن به چاپلین گفت:" به توحسودی می کنم، زیرا تمام مردم دنیا حرفت را می فهمند و تو را می شناسند"

چاپلین جواب داد:" من به تو بیشتر حسودی می کنم، زیرا در حالی که مردم دنیا از حرف های تو سر در نمی آورند، تو را می شناسند"

به این ترتیب سوالی که می شود مطرح کرد این است که بیشتر ما ایرانی ها به تاسی از شیوه چاپلین می خواهیم دیگران را مطلع اینکه چه کسی هستیم نماییم یا مایلیم به سبک و سیاق اینشتن سری در میان سرها در آوریم.

برای اینکه جواب پرسش بالا را بدهیم می توانیم از زبان طنز کمک بگیریم:

مردی رو به دیگری کرده و گفت:" اصلا دکتر خوبی نیست، زیرا خطش را براحتی می توان خواند"

جدا از مورد بالا توجه به عبارت بیان شده توسط پرویز پرستویی در "آژانس شیشه ای" ما را متوجه خیلی چیزها می نماید:" دکترها به زبان خودشان شروع به حرف زدن با هم کردند"

با فاصله گیری از عوالم طنز و سینما می توان وارد دنیای واقعی شد و به دردسرهای فراوانی که ناخوانایی نسخه ها و بدخطی پزشکان محترم برای داروخانه ها و بیماران می تراشند اشاره کرد.

همه ما خوب می دانیم که دود چنین اشتباهاتی بیش از همه در چشم بیماران فرو رفته و ایشان به مصرف داروی اشتباهی( با مصرف اشتباهی دارو فرق دارد!) کشانیده شده و یا مجددا به پزشک تجویز کننده نسخه عودت داده می شوند( در حالی که پذیرش داروهای عودت داده شده به سختی صورت می گیرد با روی باز از بیماران عودت داده شده استقبال به عمل می آید!)

موضوع قطعا فقط به عالم پزشکی بر نمی گردد و بسیاری از آن هایی که می خواهند نسخه موفقیت دیگران را بپیچند "جوری حرف بزنید که دیگران متوجه نشوند" می گویند.

در این باب نگارنده خوب به خاطر دارد که استادی گرامی سر کلاس درس چنین گفت:

" برای آموزش کاربرد سموم هرگز از اصطلاحات همه فهمی همچون سطل و لیوان استفاده نکنید، زیرا آموزش گیرندگان برایتان تره هم خرد نخواهند کرد. در عوض اصطلاحات سی سی و میلی لیتر و لیتر که همه با آن ها آشنایی ندارند را به کار ببرید تا شنوندگان و آموزش گیرندگان را متوجه اینکه چقدر می دانید نمایید"

در همین رابطه دوستی داشتم که از من سوال اساسی "وقتی چیزی را بلد نیستی چگونه جوابش را پیدا می کنی؟" را پرسید.

جواب دادم که به سادگی هر چه تمامتر نزد کسی که فکر می کنم جوابش را می داند رفته و ضمن اعلام نادانی خود جوابش را جویا می شوم.

دوست محترم توضیح داد که اینگونه تره هم برایت خرد نخواهند کرد.

به رفیق شفیق گفتم که اگر تو بخواهی جواب بگیری چه خواهی کرد.

در پاسخ گفت که در عوض اعتراف به نادانی، بحث تفاوت روش ها را پیش کشیده و از دانای کار خواهد خواست که به توضیح روشی که با آن به حل مسئله می پردازد اقدام نماید.

نمونه های بالا تا حدی نشان دهنده این است که چرا ما در ارتباط با یکدیگر، خواه در مقام رییس و مرئوس و خواه در مقام پدر و فرزند و زن و شوهر، عاجز و ناتوانیم و نه می توانیم حرف خود را به گونه ای که طرف مقابل از آن سر در بیاورد بزنیم و نه قادریم در پاسخ به طرف مقابل جز "اینکه گفتی یعنی چه؟" را بر زبان بیاوریم.

در این باب کافی است شما یک بیگانه که سر از سرزمین ما در می اورد را مورد موشکافی قرار دهید.طرف از فارسی یاد گرفتن کیف می کند و به مجرد اینکه قادر می شود با استفاده از کلمات و حرف فارسی، ولو با ایرادات و اشکالات فراوان، سر از نانوایی در آورده و یک قرص نان ابتیاع کند به انجام چنین کاری "نه" نمی گوید.

این در حالی است که وقتی هموطنانمان از کشور خارج می شوند بی آنکه بدانند زبان را باید برای ایجاد ارتباط با دیگران فرا گرفت، حرف زدن خود را تا زمانی که به مرحله خودنمایی نرسند عقب می اندازند.

دعواهای زن و شوهری ما نمونه بارز دیگری از اینکه حرف هم را نمی فهمیم است. جدا از این موضوع که به علت محدودیت های فراوان موجود در جامعه ما خیلی از زن و شوهرها اول ازدواج می کنند تا ارام آرام موفق به شناخت یکدیگر شوند باید پذیرفت که کمتر کسی اعتراف به عدم توانایی شناخت جنس مخالف کرده و ترجیح می دهد با مطالعه کتبی همچون "مردان مریخی و زنان ونوسی" و "مردان و زنان با هم برابرند؟ هرگز چنین نیست!" گامی در جهت یک زندگی زناشویی بهتر بردارد.

جالب است که همه این ها در حالی رقم می خورد که خود اینشتن با بیان عبارت زیر نشان داده است که هم برای درک و فهم عمیق ارزش و اهمیت فوق العاده قایل است و هم بر خلاف گفته چارلی چاپلین دوست دار اینکه مردم از حرف هایش سر در بیاورند می باشد:

" فقط وقتی می توانید متوجه بشوید که مطلبی را خوب فهمیده اید که بتوانید آن را برای مادربزرگتان توضیح دهید"

دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 126 تاريخ : پنجشنبه 13 تير 1398 ساعت: 13:08