اول!نتیجه گیری!

احسان علیخانی در شروع مصاحبه جمله کلیدی "زندگی در یک خانواده پر جمعیت خوبه؟!" را مطرح کرده و بعد از گرفتن پاسخ مثبت سراغ حاشیه های زندگی بانوان قهرمان می رود.

در تعریف ماجراهای شنیدنی قهرمانان جهان , بینندگان تلویزیونی خیلی زود متوجه می شوند که دو عامل درآمد کم و فرزندان زیاد اوضاع و احوال دوران کودکی, نوجوانی و جوانی افتخار آفرینان ایران زمین را آشفته نموده و ایشان را با مشکلات عدیده و ندیده مواجه کرده اند.

با این حال احسان علیخانی سعی و تلاش چشمگیری به خرج می دهد که علیرغم توجه کامل به عایدی قلیل نان آوران خانواده , عدم اشاره به تعداد قابل توجه اولاد را در دستور کار قرار داده و یا در صورت لزوم در باره اعضای زیاد خانواده جز آنچه که بیان گردید را بر زبان نراند.

از همان ابتدای مصاحبه معلوم می شود که پدر که در اداره امور خانه و خانواده و مخارج و هزینه های زندگی اهل و عیال کم آورده  ,فرار را بر قرار ترجیح داده و کاری می کند که خود بچه ها همدیگر را بزرگ کنند.

در عین حال یکی از خواهرها که صادقانه اعتراف می کند دوست نداشته خواهر بچه هایی که در سنین کودکی مشغول به کار هستند معرفی شود جایگاه خوبی در مصاحبه احسان پیدا نمی کند زیرا نه تنها اقبال قهرمان شدن را نداشته بلکه در زندگی زناشویی نیز خوشبخت نبوده و به این دلیل خیلی زود و با یک فرزند , دوباره پای به خانه مادری گذاشته است.

او در ضمن صحبت هایش می گوید که چگونه در هنگام خواب به همراه لباس نو وارد رختخواب می شده و سعی می کرده که در صبح روز بعد آنی که نونوار از منزل خارج می شده "او" باشد.

خواهر دیگر تعریف می کند که برای کم کردن بار مالی خانواده "مستخدم" یک خانواده دیگر شده و اشاره می کند که وقتی پدر مجبور بوده برای خرید مرغ عروسی به فروشنده التماس کند به جز انجام این "مهم" چاره دیگری پیش روی خویش نمی دیده است.

یکی از خواهران قریب با پول پس انداز کرده اسب خریداری می کند و با چرخانیدن مشتری ها در کنار آبشار به گذران زندگی افراد خانواده کمک می کند.ضمن اینکه اوقات فراغت خویش را ارج نهاده و با کارهایی مثل جمع آوری سیب پا درختی در حد وسع خویش کمک می کند که بقیه کم نیاورند.

این خواهر انصافا از خوشبخت های خانواده است زیرا قبل از آنکه به مدد قهرمانی اوضاع خود را وفق مراد ببیند ازدواج خوبی کرده و به گفته خود از صفر به چند پله بالاتر صعود می کند.

یک خواهر هم مدتی به عنوان همبازی یکی از خانواده ها به بازی گرفته می شود تا جمع مشتاقان بیش از پیش پراکنده شوند.

اعتراف صادقانه یکی از خواهران قهرمان به اینکه بیش از هرچیز برای جایزه عازم مسابقات می شدند ضمن اینکه از صداقتی بی نظیر که کمتر در برابر دوربین صدا و سیما ظاهر می شود حکایت می کند نشان می دهد که تا چه اندازه اوضاع و احوال مالی قهرمانان جهان اسف انگیز و ناراحت کننده بوده است.

این گفته نامبرده که "در خارج ما را بیشتر می شناسند" نیز اشاره ظریفی است که کاملا نشان می دهد که او با وجود تغییر اوضاع و احوال از مسئولین و دست اندرکارانی که برایش کم گذاشته اند انتظار بیشتری داشته است.

با همه این حرف ها چون خانواده , سه قهرمان تحویل جامعه داده احسان علیخانی ترجیح می دهد که با تمرکز بر ورزشکاری "این سه نفر" چندان هم متوجه نگاههایی که از تک تکشان بوی "چرا؟!" به مشام می رسید نشود.

علی حاتمی در فیلم به یاد ماندنی سوته دلان عبارت معروفی را بر دهان یکی از بازیگران می نشاند:"از میون پرنده ها یکی میشه کرک!بقیه ای می خونن!"

با این حساب برای احسان هم بسیار بهتر است که ضمن ارزشگذاری بر کرک های حاضر در صحنه نیم نگاهی هم به آن هایی که "ای!میخونن!" داشته و در باره سوال "چرا اینطور است؟!" پاسخ و نتیجه ای منطقی و مردم پسند بگیرد و بدهد!!؟